این روزها.
بخاطر مریضیِ مریم هیچکودوممون خنده از ته دل نمیاد رو لبامون.تا اینکه به زور و تلاش و سعی دیشب تونستم محیارو بخندونم.مایی که همیشه قهقهمون هوا بود
این  آهنگ آخر این پست و یه آهنگ دیگه از زندوکیلی این روزا شدن همدم روزا و شبای زمستونیی و کشدارِ من
داشتم فکر میکردم شاید سال دیگه از این همه غم و دغدغه خبری نباشه و حس بهتری داشته باشم.
حس میکنم گردنم داره خورد میشه با اینکه دیشب اصلا خوب نخوابیدم و جمعه صبم ازمون و نرفتم و درست و حسابی درس نخوندم و تست نزدم حس میکنم غم و دردی که سر دلم نشسته ده برابر بیشتر رو شونم و کتف و گردنم سنگینی میکنه و صدبرابرش بغض تو گلوی الانمه به خاطر یه مسئله ی نسبتا پیش پا افتاده ای که چند دقیقه پیش افتاد.فقط کاش ادم بغضش میگیره انقد خفش نکنه سریع بارون بشهههه و ادم و خلاص کنه.نه که اون وسط گلو هی بزرگ و بزرگتر شه و داخل چشم جمع بشه و باز فرو بره
سرشبی رفتم تو حیاط و دیدم چنتا پرتقال از درخت افتاده پایین و یه تیکه شاخه شکسته شده افتاده گوشه حیاط .چنتا هم پرتقال بهش اویزون بود.بردم حموم شستمش و با میخ زدم به دیوار بالای تختم و یکم جیگیلی پیگیلی امیدوار کننده و انگیزشی به در و دیوارای اتاقم چسوندم و یکمم درس خوندم تا از این حس تلخ آزاردهنده کم کنه و بشوره ببرتش.الانم که به قدری حالم بد بود نه تلگرام افاقه کرد نه اینستاگرام این شد که مثل همیشه به پناهگاهم پناه آوردم.این عکسم دیوار اتاقم که با شاخه ی افتاده ی پرتقال تزیین شد و میخواد خشک شه.فقط دعا کنید شب موقع خواب نیوفته تو سرم بره تو چش و چالم:))))
یه لامپ ریسه ای بنفش کم داره فقط.ایشالله واسه ولنتاین به رسم هرسال میخوام واسه خودم چنتا جاییزه بخرم که این ریسه ام یکی از جاییزه هامه.
و آخر این پست صدای قشنگ سراب که خیلی قفلم روش.

برام دعا میکنید ریاضی و خوب بدم فردا با وجود اینکه خیلی خوب نخوندم؟
و دعا میکنید برام مریم؟بیشتر و بیشتر از همه؟لطفااین روزا دعا لازم شدم وحشتناک اونم فقط برای مریم.که خوب بشه و بیاد تو بخش.
آهنگه که گفتم.





شبتون بخیر


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ایران گرافیک گمرک Christy شایان کامپیوتر iran review of books انجام پروژه های داده کاوی جهان ورزش تبادل لینک رایگان 2 gta5 اسکالر