از شوقم امشب چمدون بستم واسه دو هفته دیگه.

میدونی؟میترسم.میترسم مثل پارسال بد بخوره تو پَرَم.

میترسم روز تولدم ،مخصوصا ک هوا هم ابری باشه(پارسال کذایی) زار زار گریه کنم

وای وای.

یک دنیا برنامه ریخته بودیم

دو هفته سرکلاس ریاضی و زیست و شیمی و دینی لحظه به لحظه ی اونروز رو نقاشی کردیم و جزئیاتشم برنامه ریزی کردیم.کاش نمیکردیم

ولی همش رفت رو هوا

 

من،روز تولدم،دلم نمیخواست تبریک هیچکس و جواب بدم،خالم زنگ زد پشت تلفن گریه کردم،پارسال روز تولدم تو تاریکی اتاق رو زمین اتاقم کنار پریز،سایه ای ک هوای ابری تو اتاق انداخته بود و من غم عالم تو دلم بود

میترسم.

میترسم تولد امسالمم اونجوری شه

بخوره تو ذوقم

هرچی میشه میگم ایشالله ک نکنه نگم و باز خدا بزنه تو پرم؟؟

میترسم باز اون حس پیش بیاد و تا ابد گریبان گیرم شه.

کاش امسال واسم خاطره انگیز شه تولدم

خیلی هیجان و شوق و استرس دارم

نکنه بشه پارسال؟

نشه خداجون؟؟

من چمه؟؟!!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Deborah گلبن یاس گل پونه آشپزخونه فروشگاه مریخ شاپ خلوتی پر از برفــــــــ آموزشگاه فناوری یاری ( آموزشیاری ) آموزش زبان عربی TAZAH NEWS